سر می دهیم و منّت مردم نمی کشیم
هستیم سائلان حسین تا خدا خداست
مانند احترام خداوند واجب است
حفظ مقام فاطمه (س) حتی به همسرش !
دادیم به حکّاک عقیق دل و گفتیم
حک کن به عقیق دل ما « حضرت زهرا (س) »
آمدم دم بزنم یک دمی از مبحث عشق
دم من گرم شد و حنجره ام گفت « علی (ع) »
مرگ آن نیست که در قبر سیه دفن شوم
مرگ آن است که از نوکری آل علی (ع) حذف شوم
شرط پیمبری به پسر داشتن که نیست
مَردی پیمبر است که زهرا (س) ست دخترش
کودکی خیره به چشمان عمو بود که رفت !
زیر لب زمزمه می کرد : خدایا نرسید ... !
در روز محشر هرکسی ، در دست گیرد نامه ای
من نیز حاضر می شوم ، تصویر حیدر (ع) در بغل
دو چشم داده خداوند تا که گریه کنم
یکی برای حسن (ع) ، آن یکی برای حسین (ع)
رحمت به مادرم که مرا مجلس تو برد
این شوق نوکری اثر شیر مادر است
زرتشتی و یهود و مسیحی و ارمنی !
تسبیح انبیای شما ، مدح حیدر است ...
« زهرا (س) به خاک کرببلای تو پا گذاشت »
یعنی بهشت زیر قدم های مادر است !
دست مرا رها نکن و بی کسم نکن
دریاب حال زار مرا جان کربلا
آشفته می شویم چو یاد از غمش کنیم
از بس که زلف دلبر ما سخت در هم است
کربلا خواستنم از هوسم نیست ولی
خاکتان طعم عسل داشت ، نمک گیرم کرد !
برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود
دست های خویش و دامان تو ام آمد به یاد
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
حضرت ارباب بی همتا ! به دادم میرسی ؟!
روز مادر که همه خانه ی مادر بروند
لیک سادات بدانند که از کوچه گذر باید کرد !
ما تشنه ی عشقیم و شنیدیم که گفتند
رفعِ عطشِ عشق فقط نام حسین (ع) است...
روضه ی « اهل حرم ! میر و عملدار چه شد ... »
محضر امّ بنین (س) وای که خواندن دارد ...