من کبوتر نیستم اما ندیدم در بقیع
یاکریمی را برانی از حریمت یا کریم !
ما مشقِ غمِ عشقِ تو را خوش ننوشتیم
اما تو بکش خط به خطای همه ی ما
روز جزا که در صف قرآن و عترتیم
ما را امامِ ثامنِ ضامن امان دهد
چیست در خاک نجف ای بت شیرین که هنوز
هر درختی که بکارند رطب می روید
تا که می گویم « حسین جان (ع) »، مادر مظلومه ات (س)
بانیِ ذکرِ پُر از عشقِ « حسن جان (ع) » می شود
ما حاجت خود را فقط از روضه گرفتیم
جز روضه ارباب بجوییم کجا را ؟
اشک چشمم بارشی بی منتهاست
ابتدایش « مشهد » است و انتهایش « کربلا »
نفس که میکشم انگار بوی کرببلاست
هوای صحن ابوالفضل (ع) مستمان کرده
در کنار حوض صحن تو که رشک کوثر است
زنگی ار صورت بشوید ماه کنعان می شود
گدای کوی تو ام ، عید فطر نزدیک است
به جای فطریه یک کربلا بده آقا
فِطر ما بر دوش صاحب خانه ای افتاده است
کز نگاهش یک جهان جیره مواجب می خورند
رمضان می گذرد با همه زیبایی ها
ای اجل ! داغ محرّم به دلم نگذاری ...
دارد نسیم ماه خدا دور می شود
کم کم نوای « وا عطشاه » میرسد به گوش ...
مطرب مستی بدیدم از در هیئت گذشت
آهی از جانش کشید و گفت مستی را ببین
گیسو مفشان ، توبه ی ما را مَشِکن
چون توبه ی عاشقان به مویی بند است
باید گلاب ریخت پس از دفن روی قبر
امشب گلاب قبر علی (ع) اشک مجتبی (ع) است
پی نوشت:
شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است امروز
با همان خونی که از فرق تو بر محراب ریخت
بر برات منتقم بهر فرج امضا بزن
قرآن به سر ، گناه به دل ؛ حال من یکی است
با نیزه ای میانِ سپاهِ معاویه ... !
ما بی سلیقه ایم ، تو حاجات ما بخواه
ور نه گدا مطالبه ی آب و نان کند ...
شب قدر است ...
با وضو آمد به قصد لیلة الفَرقَت ، علی (ع) !
ابن ملجم در شب احیا ، چه قرآنی گشود !!