کفرم مبارک است ، به تبریک من بیا
چرخانده ام به سمت حسن (ع) قبله گاه را
نسیم صبح ! به پاداش ، جان من بستان
ببر به حضرت جانان سلامِ منتظران
چون شمع سحرگاه مرا کشته ی خود کن
حیف است که گریان تو سر داشته باشد
هر شب به ذکر و یاد شما مست می شوم
من آن سگم که جز تو مرا پادشاه نیست
زائرت زائر زهراست (س) ، ولی بی بی جان
خاک غمبار کجا و حرم امن کجا
ظل ممدود خم زلف تو ام بر سر باد
کاندران سایه قرار دل شیدا باشد
عجب نباشد اگر قم شده دری ز بهشت
بهشت بوده چو در انحصار فاطمه ها (س)
کریمه مثل شما در جهان نمی آید
چنان که مثل « حسن (ع) » در جهان ، کریم دگر
پی نوشت:
مبارک باد میلاد حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
ما بین صحن ساقی و صحن خودت ، امیر !
قبری برای نوکر خود در نظر بگیر
تویی قاری قرآن یا که قرآن قاری حیدر ؟!
برانگیزد قرائت های تو هوهوی قرآن را
بهتر ز صد طبیب و مداوا و مرهم است
یک جرعه چای روضه ی هر هفته ات حسین (ع) !
عاصی و بی سر و پا بوده ام و معترفم
حضرت عشق ، علمدار (ع) ، مرا آدم کرد
هزار طایفه آمد ، هزار مکتب رفت
و ماند شیعه که « قال الامام صادق (ع) » داشت
سرگیجه ی بعد از مِی تو ذکر مدام است
عمریست که مستانه خورم بر در و دیوار
اگر عشق علی (ع) کفر است در کیش مسلمانان
خداحافظ مسلمانان ! که من هم کافری دیگر ...
اثبات میکند عمل حُر به عالمین
هر کس که شد غلام تو عالیجناب شد
سایه ات را از مدار روسیاهان برمدار
ماه از شب برنمیگیرد نگاه خویش را
چیزی شبیه حال علی (ع) در مدینه است
بی اشک گریه کردن ما در دل بقیع
دیده را فایده آن است که دلبر بیند
ور نبیند چه بود فایده بینایی را
چقدر روی ضریح تو جای لب مانده
نداده بوسه به اندازه ی تو معشوقی