دارد نسیم ماه خدا دور می شود
کم کم نوای « وا عطشاه » میرسد به گوش ...
مطرب مستی بدیدم از در هیئت گذشت
آهی از جانش کشید و گفت مستی را ببین
گیسو مفشان ، توبه ی ما را مَشِکن
چون توبه ی عاشقان به مویی بند است
باید گلاب ریخت پس از دفن روی قبر
امشب گلاب قبر علی (ع) اشک مجتبی (ع) است
پی نوشت:
شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است امروز
با همان خونی که از فرق تو بر محراب ریخت
بر برات منتقم بهر فرج امضا بزن
قرآن به سر ، گناه به دل ؛ حال من یکی است
با نیزه ای میانِ سپاهِ معاویه ... !
ما بی سلیقه ایم ، تو حاجات ما بخواه
ور نه گدا مطالبه ی آب و نان کند ...
شب قدر است ...
با وضو آمد به قصد لیلة الفَرقَت ، علی (ع) !
ابن ملجم در شب احیا ، چه قرآنی گشود !!
سی سالِ پیش جان علی (ع) را گرفته اند
خنجر که مرد کشتن مولا نمی شود
ای ماه سر به مهر ! سر از سجده بر ندار
پشت سرت کسی است که شق القمر کند
مردم گمان کنند که حیدر (ع) خدای ماست
از بس که بعد نام علی (ع) هو کشیده ایم !
دل مُرده ایم بدون تو ، اما مسیح من
یک جمعه هم زیارت اهل قبور کن
آن نقش که حسرت به نگینم زده این است
یا رب ! به که بخشید عقیق یمنش را ...؟
هر طرف می نگرم بانگ طرب می شنوم
زآنکه میلاد حسن (ع) نور دل بوالحسن (ع) است
وقتی حسین (ع) دور و برش را شلوغ دید
من را به شغل نوکری « مجتبی (ع) » نوشت ...
اهل ایرانم و در قرن یکم مانده دلم
این چنین ما همه سلمانِ امام حسنـیم (علیه السلام)
تا قیامت زین خجالت خاک بر سر می کنم
قتلگاهت دیدم اما زنده ماندم یا حسین (ع)
روزی رسد که میزنم ای بانی کرم
در گوشه ی اتاق خودم عکس گنبدت ...
باطن روزه رسیدن به مقام روضه است
کربلا شهر خدا و رمضان شهر خداست !
فرموده اند هرچه که مستت کند حرام !
تکلیف ما و ذکر « حسن جان (ع) » چه می شود ؟!