هزار طایفه آمد ، هزار مکتب رفت
و ماند شیعه که « قال الامام صادق (ع) » داشت
سرگیجه ی بعد از مِی تو ذکر مدام است
عمریست که مستانه خورم بر در و دیوار
اگر عشق علی (ع) کفر است در کیش مسلمانان
خداحافظ مسلمانان ! که من هم کافری دیگر ...
اثبات میکند عمل حُر به عالمین
هر کس که شد غلام تو عالیجناب شد
سایه ات را از مدار روسیاهان برمدار
ماه از شب برنمیگیرد نگاه خویش را
چیزی شبیه حال علی (ع) در مدینه است
بی اشک گریه کردن ما در دل بقیع
دیده را فایده آن است که دلبر بیند
ور نبیند چه بود فایده بینایی را
چقدر روی ضریح تو جای لب مانده
نداده بوسه به اندازه ی تو معشوقی
من کبوتر نیستم اما ندیدم در بقیع
یاکریمی را برانی از حریمت یا کریم !
ما مشقِ غمِ عشقِ تو را خوش ننوشتیم
اما تو بکش خط به خطای همه ی ما
روز جزا که در صف قرآن و عترتیم
ما را امامِ ثامنِ ضامن امان دهد
چیست در خاک نجف ای بت شیرین که هنوز
هر درختی که بکارند رطب می روید
تا که می گویم « حسین جان (ع) »، مادر مظلومه ات (س)
بانیِ ذکرِ پُر از عشقِ « حسن جان (ع) » می شود
ما حاجت خود را فقط از روضه گرفتیم
جز روضه ارباب بجوییم کجا را ؟
اشک چشمم بارشی بی منتهاست
ابتدایش « مشهد » است و انتهایش « کربلا »
نفس که میکشم انگار بوی کرببلاست
هوای صحن ابوالفضل (ع) مستمان کرده
در کنار حوض صحن تو که رشک کوثر است
زنگی ار صورت بشوید ماه کنعان می شود
گدای کوی تو ام ، عید فطر نزدیک است
به جای فطریه یک کربلا بده آقا
فِطر ما بر دوش صاحب خانه ای افتاده است
کز نگاهش یک جهان جیره مواجب می خورند
رمضان می گذرد با همه زیبایی ها
ای اجل ! داغ محرّم به دلم نگذاری ...