مانع راه علی (ع) بودن ، توانِ سنگ نیست
از شکاف کعبه و دروازه ی خیبر بپرس
زیارتنامه ی شاه نجف حیرانی محض است
سخن با آینه جز با زبانِ دیده نتوان گفت !
در معطل شدن بوسه به انگور ضریح
لذتی هست که در سجده طولانی نیست !
کفاف مستی من را نمی دهد انگور
کمی ز چای نجف با گلاب می خواهم ...
ربّ ما دیوار بیتش زین سبب تخریب کرد
تا بفهماند که او خانه خراب حیدر (ع) است
عده ای مشغول تحصیل اند در شهر نجف
بحث مستی زیر ایوان از دروس حوزوی است !
مانده ام احمد (ص) پیمبر بود یا عطار عشق
بس که سلمان ها مسلمان کرد با بوی علی (ع)
کشته شد هر که به دیدار تو آمد؛ نکند
ذوالفقاری که شنیدیم همین ایوان است ؟!
هر که در حصن حصینت آمده تطهیر شد
با وضو باید به سگ در بین قرآن دست زد
خدایا ! تر مکُن اندازه مویی سر ما را
ز بارانی که از خُم خانه ی حیدر نمی آید ...
خیبر چو به دستان علی (ع) کنده شد از جا
دیوار به در گفت : « علیاً ولی الله ... »
درد ما درد خماری است که با یک بوسه
روی انگور ضریح تو دوا می گردد
آمدم دم بزنم یک دمی از مبحث عشق
دم من گرم شد و حنجره ام گفت « علی (ع) »
مرگ آن نیست که در قبر سیه دفن شوم
مرگ آن است که از نوکری آل علی (ع) حذف شوم
در روز محشر هرکسی ، در دست گیرد نامه ای
من نیز حاضر می شوم ، تصویر حیدر (ع) در بغل
زرتشتی و یهود و مسیحی و ارمنی !
تسبیح انبیای شما ، مدح حیدر است ...
أنت مولا و أنا ... ، هر چه صلاح است علی (ع)
طرز گفتار دعا را نجفت ریخت به هم !
من اگر خسته شوم، چـای نجف مینوشم
با نباتی ز خراسان رضا (ع) ... بــَـه ! چه شود !!
در طالع امسال برایم بنویسید
یک روز نجف باشم و یک روز کنارت
رزق آب و نان ما دست حسین (ع) است و علی (ع)
سالها خوردیم آب کربلا، نان نجف