نازم به دهانم که به شادی و به غصّه
یک عمر «علی (ع)» گفت و مرا مست نگه داشت
نازم به دهانم که به شادی و به غصّه
یک عمر «علی (ع)» گفت و مرا مست نگه داشت
امشب دعای بچه یتیمانش از خداست:
«کاش این نمازِ صبحِ علی (ع) را قضا کنی»
پینوشت:
شب نوزدهم رمضان، شب ضربت خوردن امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
گر سر برود ، خون ز رگم بانگ زند باز :
« آند السون علینین جانینا حیدریام من »
پینوشت:
قسم به جان علی (ع) من حیدری ام
من از « الیوم اکملتُ لکم... » اینگونه فهمیدم
خدا با مهر او دین مرا اندازه می گیرد