پاسخ:
و آن گاه عابس بن ابی شبیب شاکری، کلاهخود و زره و پیراهنش را درآورد و به کناری انداخت و با سینه ی عریان به پیکار پرداخت. کسی از کوفیان پرسید: «أجننتَ یا عابس؟» «مگر دیوانه شده ای ای عابس؟» فریاد زد: «حبُّ الحسَینِ أجُنّنی» «عشق حسین دیوانه ام کرده»
لطفا لغت"عابس" رو اصلاح کن..ممنون