باورم نیست چه بس زود رسیده آن روز
که دلم تنگ برای دهه ی اول شد
عاشقان را گر تو فرمان بر نثار جان دهی
بر سر کوی تو هر شب عید قربان می شود
دنیا ! به گریه کردن من خُرده ای نگیر
بعد از حسین (ع) خنده به این لب حرام شد
سی و هشت روز دگر ماه غمت می آید
کل سالَم به دَرَک ، ماه مُحرّم عشق است
هزار نقش برآید ز کِلکِ صُنع و یکی
به دلپذیریِ نقشِ نگارِ ما نرسد
از امشبی به بعد به عشق محرّمت
چله گرفته ام که گنه کم کنم ، حسین (ع) !
پی نوشت:
چهل روز تا عزای ارباب
پشت دستش هدف زخم ندامت گردد
هر که از دست دهد ، گوشه دامان تو را
به سیمِ سوزنِ مژگان و ریشه ی رگِ دل
نموده فاطمه (س) گلدوزیِ قبایِ حسین (ع)
بر سر نیزه غزلخوانی قرآن گل کرد
درس صد معجزه بر کودکِ مریم (س) بخشید
چون شمع سحرگاه مرا کشته ی خود کن
حیف است که گریان تو سر داشته باشد
بهتر ز صد طبیب و مداوا و مرهم است
یک جرعه چای روضه ی هر هفته ات حسین (ع) !
اثبات میکند عمل حُر به عالمین
هر کس که شد غلام تو عالیجناب شد
ما حاجت خود را فقط از روضه گرفتیم
جز روضه ارباب بجوییم کجا را ؟
مطرب مستی بدیدم از در هیئت گذشت
آهی از جانش کشید و گفت مستی را ببین
تا قیامت زین خجالت خاک بر سر می کنم
قتلگاهت دیدم اما زنده ماندم یا حسین (ع)
باطن روزه رسیدن به مقام روضه است
کربلا شهر خدا و رمضان شهر خداست !
دارد زبانه می کشد این روضه از دلم
گودال ، تل ، عطش ، دل زینب (س) ، حرم ، حسین (ع) ...
بنشین بر لب جوی و گذر آب ببین
دل هر شیعه از این منظره خون می گردد
« رَبَّنـــا » مال تو ای زاهد پاکیزه سرشت
دم افطار ، همین ذکرِ « حسین (ع) » ما را بس ...
روضه هر موقع بخوانند « به وقت » است اما
روضه های عطشت را رمضان باید خواند