جمعه بیا دعای مرا مستجاب کن
تا پشت تو نماز بخوانم امام من ...
بین نماز میّت خود هم پی تو ام
من زنده می شوم تو بیایی عزای من
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
در خون نشست تا قد و بالای آفتـاب
نیشکر با هرچه شیرینی که دارد بی شک از
شوری اشک میان روضه کم شیرین تر است ...
نه تنها چشمهایت سوره ی والشمس می خوانند
به المیزان قسم تفسیر یوسف می کند رویت
گنبدت ضرب المثل های مرا تغییر داد
هر که بامش بیش، بَرفـَش نه، کبوتر بیشتر
زاهدی گفتا چه داری آرزو، گفتم حرم
معنی صد نکته را در یک سخن پیچیده ام
دیروز اگر به فاطمه (س) سیلی نمیزدند
دنیا ادامه داشت، دگر محشری نداشت
چه کسی فکر غلام است به غیر از ارباب
پسر فاطمه (س) ! این بی سر و پا را دریاب
میخانه دگر جای منِ بی سر و پا نیست
بگذار به پشت درِ میخانه بمیرم
نازم به شهادت حسین بن علی (ع)
از جان بگذشت، از نمازش نگذشت
خوف محشر از کسی باشد که او بی صاحب است
صاحب ما در قیامت هم قیامت می کند
دیوانه ای از روضه گذر کرد و به خود گفت:
دیوانه تر از سینه زن کرببـلا نیست
قرن ها نسل به نسل آمد و من دست به دست
سنگ بر سر زده، گشتم همه جا در طلبش
رحل تو را شکسته و از نیزه ساختند
اینک به جای دوش نبی منبر تو را
زندگی بی نمک روضه ی تو شیرین نیست
نمک شور تو بر کوه شکر نفروشم
مجنون حسینیم و سر از پا نشناسیم
دیوانگی ما به کسی ربط ندارد !
پشت خدا خم شد ز بار غصه وقتی
از درد بازوی تو می لرزید مولا
روی زیبای تو قرآن، نِگَهَت سوره ی حمد
گیسویت سوره ی والیل، و لبت آیه ی نور
سر شکستن، هروله، لطمه زدن، مستی ماست
ما در این مستی به شه عرض ارادت می کنیم