چون ابر در فراق تو خون گریه می کنند
رحمی نما به حال زیارت نرفته ها
کربلایت سهم ما بد ها نشد این اربعین
پابرهنه می روم سمتی که بغضم بشکند
با من چه کرده است گناهانِ بیشمار
حتی میان خواب ، حرم را ندیده ام
کار دستم داد آخر قلب ناپاکم ، حسین (ع) !
اربعین ، پای پیاده ، رفت از دستم که رفت ...
من فقط یک آرزو دارم که آن هم اربعین
سجده ی شکری کنم پای ستون آخرین
نذر کردم دور تسبیحی بخوانم اهدنا
تا صراطم اربعین افتد به سمت کربلا
عقل می نالد : حریفان تیغ در خون شسته اند
عشق می غرّد : نظرگاهِ شهادت پیش روست
مادری کودک خود را به سبد اندازد
تا که در راه حرم ، حضرت موسی (ع) گردد
چند روزی است که تا میشنوم حرفش را
« اربعین ، کرببلا » ؛ این دل من میریزد
مثل هر سال پر از حسرت اینم که چه زود
دلمان تنگ برای دهه ی اول شد
باورم نیست چه بس زود رسیده آن روز
که دلم تنگ برای دهه ی اول شد
شال و لباس مشکی ما را بیاورید
حیّ علیَ العـزا که محرّم رسیده است
مشکی به تن نموده و احرام بسته ام
قربانی ام نما اگر این حج آخر است
« حی علی العزا » ی خدا میرسد به گوش
باید لباس مشکی خود را به تن کنیم
جعبه ی خیاطی زهرا (س) مرا مشهور کرد
پیرهن مشکی شیعه ، کارِ دستِ فاطمه (س) است
اهل عالم ! دارد از ره ماه ماتم میرسد
هیئتی ها ! یاعلی ؛ دارد محرّم میرسد
دارد محرّم و صَفَرت میرسد ز راه
دلخوش به این دو ماهم و دلتنگ روضه ها
دارند گوشه کنار شهر تکیه می زنند
من در غم بی تکیه گاهی زینب (س) ام ...
کُتل ، کتیبه ، سیاهی ، صدای ذکر حسین (ع)
خدا کند که محرم همه حرم باشیم
زائر همیشه بعدِ نجف ، کربلا رود
یعنی غدیر اذن دخول محرّم است