مادر چشم انتظار

گرچه میدانم نمی آیی ولی هر دم ز شوق

سوی در می آیم و هر سو نگاهی میکنم

مِهر امیرالمومنین (علیه السلام)

من از « الیوم اکملتُ لکم... » اینگونه فهمیدم

خدا با مهر او دین مرا اندازه می گیرد

از غدیر

اصل و نسب و مذهب ما را چو بخواهید

آغاز مسلمانی ما روز غدیر است !

بِچِش

لالم از توصیف این لذت ، چشیدن لازم است

خواندن یک « جامعه » دور قبور سامرا

قربانیِ مِنا

از طواف و سعی و تقصیر و صفایش بگذریم

درس قربانی شدن امسال تکراری نبود !!

پی نوشت:

و باز هم آل سعود ...

نجف رفتن

ره صد ساله ی حاجی به شبی پیمودیم

جای صد عمره حساب است نجف رفتن ما

جان نثاران حسین (علیه السلام)

عاشقان را گر تو فرمان بر نثار جان دهی

بر سر کوی تو هر شب عید قربان می شود

بنده باش

گفتم شرابِ وصل به اوباش میدهند ؟

با خنده گفت : بنده ی او باش ، میدهند ...

قربانی

باید اسماعیل ها را تا به قربانگاه برد

ور نه اندر راه باطل جان ما قربان شود !

پیوندتان مبارک

ترانه ی لب داود خوش صدا (ع) این است :

علی (ع) و فاطمه (س) ! پیوندتان مبارک باد ...

شیدای شش گوشه

سلیمان گر شوم ، بر تو غلام حلقه بر گوشم

بهشتا ! ناز کمتر کن ، که من شیدای شش گوشم

دعای مجتبی (علیه السلام)

ز گنبد رضوی اینچنین ندا برخاست

که این حرم ز دعاهای مجتبی (ع) برپاست !

صحن گریه

سر می گذارد رویِ خاکِ صحنِ گوهرشاد

هرکس برای گریه کردن شانه کم دارد ...

کربلا با رضا (علیه السلام)

به حکم آنکه « علیک الرفیق ثم طریق »

دلم بدون رضا (ع) کربلا نمی خواهد ...

دم نقاره خانه

این دلِ سنگِ مرا ، « گریه » عجب بود عجب !

دَمِ « نقاره زنت » گرم ، غریب الغربا (ع) ...

جاروی حرم

خادم سلطان ! کمی آرام تر جارو بزن

خرده های قلب من با خاک اینجا درهم است ...

گریه بی اشک

چیزی شبیه حال علی (ع) در مدینه است

بی اشک گریه کردن ما در دل بقیع

رطب نجف

چیست در خاک نجف ای بت شیرین که هنوز

هر درختی که بکارند رطب می روید

بارش چشم

اشک چشمم بارشی بی منتهاست

ابتدایش « مشهد » است و انتهایش « کربلا »

عطر صحن علمدار

نفس که میکشم انگار بوی کرببلاست

هوای صحن ابوالفضل (ع) مستمان کرده