زیتـــون | شاه‌بیت‌های‌مذهبی

« السلام علیکم یا اهل بیت النبوه »

زیتـــون | شاه‌بیت‌های‌مذهبی

« السلام علیکم یا اهل بیت النبوه »

سلام خوش آمدید

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تک بیتی کریم اهل بیت» ثبت شده است

ذکر حسن جان

ما از لب مسیح شنیدیم این سخن :

صد مرده زنده می‌شود از ذکر «یا حسن (ع)»

حُسن حَسن (علیه السلام)

«در ازل پرتوِ حُسنش ز تجلی دَم زد»

حُسن، نوری است که در روی حسن (ع) معنا شد

حبل متین

چنگ در «حبلِ متین» صبحِ خطر باید زد

چه غم از صبحِ خطر ، موی حسن (ع) را داریم !!

گدای جانان

گدای کوی کریمیم و نان بهانه‌ی ماست

«نظر به منظر جانان» مراد و منظور است

فدای مجتبی (علیه السلام)

خوش آن دَم ایُها الساقی ، بگیرم حاجتِ خود را

دچارِ حضرتِ زهرا (س) ، فدایِ مجتبی (ع) گردد

وصف حسن (علیه السلام)

وصف او کردم و در مصر صبـا را گفتند

بدهد نامه ای از سوی زلیخا به حسن(ع)

باده

هرکس ز باده ای بشود مستِ مستِ مست

من باده می شوم به نوایِ « حسن حسن (ع) »

دنیای من : حسن (علیه السلام)

دنیاست خاک و هیچ ندارم به غیر دوست

دنیا سوای نامِ « حسن (ع) » دل بریدنی است

شهیدان حسن (علیه السلام)

کاش هاتف به ندایی بنوازد ما را

در صف حشر : « کجایند شهیدان حسن (ع) ... ؟ »

حسنِ فاطمه (علیهماالسلام)

او همان است که هر وقت از او میخوانم

از دلِ عرشِ خدا ، فاطمه (س) گوید : « جــانم ... »

رفتگر

می رسد با مدد فاطمه (س) آن روزی که

همه گویند به من « رفتگر صحن حسن (ع) »

در گوش نوزاد

تازه فهمیدم چرا دیوانه ات هستم چنین

خوانده در گوشم کسی قبل از اذان نام تو را

قبله من

کفرم مبارک است ، به تبریک من بیا

چرخانده ام به سمت حسن (ع) قبله گاه را

ذکر پر از عشق

تا که می گویم « حسین جان (ع) »، مادر مظلومه ات (س)

بانیِ ذکرِ پُر از عشقِ « حسن جان (ع) » می شود

نوکری مجتبی (علیه السلام)

وقتی حسین (ع) دور و برش را شلوغ دید

من را به شغل نوکری « مجتبی (ع) » نوشت ...

اهل ایرانم

اهل ایرانم و در قرن یکم مانده دلم

این چنین ما همه سلمانِ امام حسنـیم (علیه السلام)

عکس گنبد

روزی رسد که میزنم ای بانی کرم

در گوشه ی اتاق خودم عکس گنبدت ...

مست حسن (علیه السلام)

فرموده اند هرچه که مستت کند حرام !

تکلیف ما و ذکر « حسن جان (ع) » چه می شود ؟!

بیت الحسن (علیه السلام)

سر در خانه ام ای کاش چنین حک می شد :

اهل این خانه ز خُدام حریم حسن (ع) اند ...

یا ستار العیوب

به همان مرد کریمی که ندارد حرمی

از گناهی که ز من سر زده ستّاری کن

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات