دوباره زخمِ « در » سر باز کرد و چشم سائل گفت:
دوتا پیمانه گریه ، روزیِ پایانِ سالَم کن
« لا یوم کَیومِک » ، همه ی عشق من این است
تا اشک روانی چو حسن (ع) داشته باشم
روی مزار گمشده اشکی کسی نریخت
این رسم تازه را به جهان ما گذاشتیم !
هر که شد گمنام تر ، زهرا (س) خریدارش شود
بر درِ این خانه از نام و نشان باید گذشت !
رحمت به آن کسی که به من یاد داد و گفت:
وا کن دو لب به نام جنون و بگو « حسین (ع) »
دستت به روی خاک و همه دست میزنند
در این میان منم که دودستی به سر زنم
پی نوشت:
زبانحال امام حسین (علیه السلام) با حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)
گرچه در روی زمین حتی نداری یک حرم
شیعه روزی عرش سازد بر مزارت یا حسن (ع) !
حاصل عقل بُوَد عشق و ، جنون میوه ی اوست
هر که از عشق تو دیوانه نشد عاقل نیست
پیش هر کس نکنم سفره ی قلبم را باز
از سگ کوی رضا (ع) درس وفا می گیرم
قبر ما سوخته ها ، جنّت ما خواهد شد
بنویسند اگر بر لحد ما « زهرا (س) »
نام مقدّست نمک زندگی ماستجز شورِ « یاحسین (ع) » دگر دم نمیدهیم
هر که آمد در نجف از هیبتت در سجده رفت
ساجد خار تو ام ، بنما نگاهی یا علی (ع) !
ای فرشچیان ! فکر حسن (ع) باش که زود است
پیروزی ما بر عربستان یهودی ...
دعا کنید که یک لحظه هم اگر شده است
ز روی لطف نگاهی به ما کند زهرا (س)
نشناخت بی حسین (ع) ، خدا را کسی به حق
در جمله ماسوا نه خدا ، جز خدای اوست
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست
یا رضای دوست باید ، یا هوای خویشتن
زاهد به ره کعبه و راهب به سوی دیر
اما منِ مجنون هوسم کویِ حسین (ع) است
از کمالات تو سردار جمل این کافی است
که صدا میزده ارباب تو را « آقاجان » !
جلوه ای کردی و زهرای پر از جذبه ی تو
تا قم آورد دل شاه خراسان شده را