دائم الخمرم خواندند زاهدان این دیار
بس که بعد از روضه ها با چای مستی کرده ام
هر که شد گمنام تر ، زهرا (س) خریدارش شود
بر درِ این خانه از نام و نشان باید گذشت !
به جان مادرت آقا به کار می آیم
مرا اگر تو در این روضه ها نگه داری ...
مطرب مستی بدیدم از در هیئت گذشت
آهی از جانش کشید و گفت مستی را ببین
ای کاش که من هیأتیِ فاطمه (س) باشم
هم صحبتی مردم هیأت زده تا چند ... ؟!
گفت کارت چیست، گفتم چند سالی میشود
کفش های گریه کن ها را مرتب میکنم !