مطمئن است شفا می دهی اش نابینا
گره ای هم که زده دورِ مشبّک کور است !!
هر که لب داد به این پنجره رسوا شد و رفت ...
داغ فولاد تو بر گرد دهان می ماند !
نشانی دلم این است: مشهد، پنجره فولاد،
کنار زخم، جنبِ انتظارِ التیامِ تو ...
این بار ناز پنجره فولاد می کشم
باشد که منتی نهد و کربلا دهد