روز عید است همه دیدن سادات روند
ای بزرگ همه سادات ! کجا خیمه زدی ؟!
در حیرتم که عشق از آثارِ دیدن است
ما کورها، ندیده چرا عاشقت شدیم؟!
ای ماه! یک نظر که حلال است رو مگیر
عید است، یک هلال خودت را نشان بده
پی نوشت:
کی می شود روی ماه مهدی فاطمه (عج) را ببینیم ....
عید فطر مبارک
بازآ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزه دار بر « الله اکبر » است
کار اگر غیر گدایی ز در خیمه ی توست
راضی ام من همه ی عمر به بیکار شدن
به جان مادرت آقا به کار می آیم
مرا اگر تو در این روضه ها نگه داری ...
ظل ممدود خم زلف تو ام بر سر باد
کاندران سایه قرار دل شیدا باشد
سایه ات را از مدار روسیاهان برمدار
ماه از شب برنمیگیرد نگاه خویش را
ما مشقِ غمِ عشقِ تو را خوش ننوشتیم
اما تو بکش خط به خطای همه ی ما
گیسو مفشان ، توبه ی ما را مَشِکن
چون توبه ی عاشقان به مویی بند است
ما بی سلیقه ایم ، تو حاجات ما بخواه
ور نه گدا مطالبه ی آب و نان کند ...
شب قدر است ...
اگرچه من رفیق نیمه راه و بی وفا بودم
چو عباس بن حیدر (ع) با وفایم می کنی یا نه ؟
ای زخمی از دوروئی من ! دوست دارمت
در گیرودار تیرگی و روشنائی ام