به حلقه های ضریحی که نیست در حَرَمت
دلِ شکسته ی زائر دخیل می گردد
خوش بر سعادت دل آن عاشقی شود
که آب و تاب عاشقی اش « سامرائی » است
میشوم من هم مدافع ، بهر دربار شما
تا کنم جان را فدایت ، یا امام حسکری (ع) !
لالم از توصیف این لذت ، چشیدن لازم است
خواندن یک « جامعه » دور قبور سامرا
حسرت اینکه بگویند « ضریحت زیباست »
سال ها غصه به قلب شعرا می ریزد
ما سامرا نرفته گدای تو می شویم
آقا ! صدای طبل دل از دور دیدنی است ...
هوای سامره دارد دل هوایی من
بده برات سفر، جان مادرت زهرا (س)