جهان برای مرتضی(ع)

حافظ خبر نداشت جهان وقف مرتضی(ع) است

از کیسه ی خلیفه سمرقند داده است ...

به زلیخا بگو

در حیرتم چرا به زلیخا نگفته اند

یوسف، غلام قنبر بابای زینب(س) است

مهر حسن(ع)

بر تن ما نکند آتش دوزخ اثری

چون در آتشکده ی مهر حسن (ع) سوخته ایم

شفا

شفا از سمت آن دست مسیحایی اگر باشد

فلج کف میزند، کَر مینوازد، کور میرقصد ...

مجنونِ لیلیِ چشمت

هفت آسمان محمل نشین لیلیِ چشمت

مجنون تر از هر بید مجنون پریشانی

غبارروبی

نذرِ غبارروبیِ مرقد نموده ام

تا امشب از دلم بتکانی غبار را ...

حجرالمشهد آهوی شما

سالها در عوض مکه و اعمال طواف

حجرالمشهدِ آهوی تو را میبوسم ...

نشانی دلم

نشانی دلم این است: مشهد، پنجره فولاد،

کنار زخم، جنبِ انتظارِ التیامِ تو ...

هوائی حرمت

بوی فردوس، هوای حرمت را دارد

عرش از آمدنش روی زمین معذور است !!

کوچه های معطر

بدان سان کوچه های توس از عطر تو سرشار است

که بوی یوسف است انگار در گل های دامانت

خریدار گنهکار

دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت

جایی ننوشته است گنهکار نیاید

یا ابالجواد(ع)

گفتم به عاشقی که گدایی چه سان کنم

گفتا برو به طوس بگو یا اباالجواد(ع) ...

ناز میکشم تا ...

این بار ناز پنجره فولاد می کشم

باشد که منتی نهد و کربلا دهد

صحن آیینه

وقت یادت چشم ها آیینه بندان میشود

صحن چشمان محبانت چراغان میشود

پی نوشت:

تقدیم به ساحت حضرت فاطمه معصومه(س)

حسن جان رخصت

اول صبح بگویید « حسن جان رخصت »

تا که رزق از کرم سفره ی ارباب رسد

چرا نمی آیی

اگر حجاب ظهورت، وجود تار من است

خدا کند که بمیرم ... چرا نمی آیی ؟

سقایی

در عقل نمی گنجد این نکته که در عالم

لب تشنه کسی ماند با منصب سقایی

یک خوشه

سلیمانا از این خرمن فقط یک خوشه میخواهم

ز گوشه گوشه ی دنیا فقط شش گوشه میخواهم

عشق مجتبی(ع)

حیرت مکن که عشق به عالم گره گشاست

عشقی که مرده زنده کند، عشق مجتباست ...

لب سرخ تو

از لب سرخ تو حرفی نزدم، میترسم

زعفران باد کند دستِ خراسانی ها ...