زائرت چون زائر زهرا (س) بود در رسم عشق
ای که بوی فاطمه (س) آید ز خاک کوی تو
از جنس سنگ نیست، از اشک ملائک است
آن سنگ که برای تو سنگ مزار شد
حک شد انگور به قاموس ضریحت یعنی
حَرَمت قد همه باده خوران، مِی دارد
اسباب تکامل همه نفی است در اینجا
انگور که چسبد به ضریح تو شراب است
مردی که همسرش به ملائک ملیکه بود
باید خدا شوی که بفهمی علی (ع) که بود
گنه از جانب ما نیست اگر مجنونیم
گوشه ی چشم تو نگذاشت که عاقل باشیم !
به قصدِ طوفِ حریمی، دلم کند پرواز
کز استخوان سگش، ناز بر هما دارم
به روز حشر کِشَم نعره های مستانه
که من غلام غلامان عسگری (ع) هستم
مرا که خاک نجف از الست، در نظر است
اگر به عرش رَوم، روی بر قفا دارم
سردر قصر بهشتی دلم بنوشتند
که مسلمانِ مرامِ حسنِ عسکری ام
برگرد که این قافله را بیم عطش نیست
ما تشنه لب عشق تو هستیم علمدار
ای کاش که من هیأتیِ فاطمه (س) باشم
هم صحبتی مردم هیأت زده تا چند ... ؟!
ای خوش آن روز که در معرکه همچون عابس
پیرهن پاره کنم نعره زنم : « عشق، حسین (ع) »
« أشـدّاء علی الکفّـار» ما را یادشان رفته
تو از بس «رحمـة للعـالمین» هستی، پیمبـرجان !
پی نوشت:
توهین مجله فرانسوی «شارلی ابدو» به ساحت پیامبر مکرّم اسلام(ص)
ثلث سادات میان در و دیوار افتاد
نسل سادات به یک ضربه ی پا ریخت بهم
ای خدا امشب چراغان کرده ام این سینه را
تا که دلدارم امام صادق (ع) آنجا پا نهد
گرچه از لطف پدروارِ علی (ع) سرشارم
هرچه دارم ز غلامی محمد (ص) دارم
چند روزی می شود قهر است با او دخترش
خوب بازی کرد نقش شمر را در تعزیه !
حرم مادر ما سینه ی ماست
پس نگویید که او بی حرم است
جهانِ خسته به خود گفت: « آه ! کو خورشید ؟! »
درِ شکسته چنین ضجّه کرد : « یا زهرا (س) »