قم کجا ، شام کجا ، غربت سادات کجا ؟
سرِ بر نیزه و دروازه ی ساعات کجا ؟!
روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی
« بر زمین بودی و بر جسم تو پیراهن نبود »
ما حاجت خود را فقط از روضه گرفتیم
جز روضه ارباب بجوییم کجا را ؟
دارد زبانه می کشد این روضه از دلم
گودال ، تل ، عطش ، دل زینب (س) ، حرم ، حسین (ع) ...
دلتنگ چای روضه و بی میل زمزمم
خیری اگر که هست از این روضه دیده ام
میان این همه نیزه که رو به پایین است
صدای زینب کبری (س) است می رود بالا
زندگی بی نمک روضه ی تو شیرین نیست
نمک شور تو بر کوه شکر نفروشم
این غصه ای است که خواهرتان را مریض کرد
پیراهنت درید و خنجر خود را تمیز کرد
قلب ما سنگ است، با گریه طلائی میشود
مجلس روضه محل زرگری زینب (س) است
حاجت به جنت و می آن نیست، جام ما
یک استکان ز چایی روضه است، والسلام