رمضان می گذرد با همه زیبایی ها
ای اجل ! داغ محرّم به دلم نگذاری ...
باطن روزه رسیدن به مقام روضه است
کربلا شهر خدا و رمضان شهر خداست !
یاد لب های ترک خورده ات انداخته است
دل ما را عطش لحظه ی افطار ، حسین (ع) !
لذت روزه ی ماه رمضان جای خودش
اربعین ، کرببلا ، پای پیاده عشق است
روزه ی من از برایم گشته هر دم روضه ای
چون عطش گیرم فقط یاد علی اصغر (ع) کنم
« رَبَّنـــا » مال تو ای زاهد پاکیزه سرشت
دم افطار ، همین ذکرِ « حسین (ع) » ما را بس ...
روضه هر موقع بخوانند « به وقت » است اما
روضه های عطشت را رمضان باید خواند
باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک
می زند بانگ منادی که گنهکار کجاست؟
گذشت این سه شب قدر و دست من خالی است
دو چشم من به دو دست کریم ارباب است
منم آن کس که نمک خورد و نمکدان بشکست
نه که یک مرتبه، بسیار الهی العفو
ما به ذوق گریه ی مستی درین بزم آمدیم
می بده ساقی به قدر آنکه چشمی تر شود
مادرم کرده سفارش که بگو اول ماه
بأبی أنت و امی یا اباعبدالله (ع)