ترجیع درد را ز گریزی که از تو داشت
سر می زند هنوز به سنگ ندامت آب
دستت به روی خاک و همه دست میزنند
در این میان منم که دودستی به سر زنم
پی نوشت:
زبانحال امام حسین (علیه السلام) با حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)
با نفس های تو هر مرده دلی زنده شود
ای دَمِ تو دَمِ صد حضرت عیسی (ع) ، عباس (ع) !!
عاصی و بی سر و پا بوده ام و معترفم
حضرت عشق ، علمدار (ع) ، مرا آدم کرد
نفس که میکشم انگار بوی کرببلاست
هوای صحن ابوالفضل (ع) مستمان کرده
ارمنی یک بار رو زد حاجت خود را گرفت
خوش به حال ما که عمری در پی ات آواره ایم
گر ترک بردارد امشب کعبه جا دارد ، بلی
باز حیدر (ع) آمده ، این بار بر ام البنین (س)
میلاد حضرت علمدار (علیه السلام) مبارک
ابرویت بس که شبیه است به محراب نماز
هرکه آمد به تماشای تو در سجده فتاد
ابروی ترک خورده ی عباس (ع) ، خدایا !
شق القمر از لشکر ابلیس بعید است
به دریا پا نهاد و خشک لب بیرون شد از دریا
مروّت بین ، جوانمردی نگر ، غیرت تماشا کن
ابروی دیدنیِ قمر هست و بی جهت
سرگرم چند کاشی محراب مانده ایم !
دیشب سرِ نی فقط سَرَت را دیدم
آغوش تو را چه کار کردند، عمو ... ؟!
برگرد که این قافله را بیم عطش نیست
ما تشنه لب عشق تو هستیم علمدار
دم افطار که بی تاب تر و تشنه ترم
می شوم غرق علمدار... عمو... آب... حرم
در خم طره موی تو عجب غوغائیست
هر که آمد به تماشا به نمازش نرسید
تو آبی و به آب تو را احتیاج نیست
پس این فرات بود که با تو وضو گرفت