روز جزا که در صف قرآن و عترتیم
ما را امامِ ثامنِ ضامن امان دهد
چیست در خاک نجف ای بت شیرین که هنوز
هر درختی که بکارند رطب می روید
تا که می گویم « حسین جان (ع) »، مادر مظلومه ات (س)
بانیِ ذکرِ پُر از عشقِ « حسن جان (ع) » می شود
ما حاجت خود را فقط از روضه گرفتیم
جز روضه ارباب بجوییم کجا را ؟
اشک چشمم بارشی بی منتهاست
ابتدایش « مشهد » است و انتهایش « کربلا »
نفس که میکشم انگار بوی کرببلاست
هوای صحن ابوالفضل (ع) مستمان کرده
در کنار حوض صحن تو که رشک کوثر است
زنگی ار صورت بشوید ماه کنعان می شود
فِطر ما بر دوش صاحب خانه ای افتاده است
کز نگاهش یک جهان جیره مواجب می خورند
دارد نسیم ماه خدا دور می شود
کم کم نوای « وا عطشاه » میرسد به گوش ...
مطرب مستی بدیدم از در هیئت گذشت
آهی از جانش کشید و گفت مستی را ببین
گیسو مفشان ، توبه ی ما را مَشِکن
چون توبه ی عاشقان به مویی بند است
باید گلاب ریخت پس از دفن روی قبر
امشب گلاب قبر علی (ع) اشک مجتبی (ع) است
پی نوشت:
شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است امروز
با همان خونی که از فرق تو بر محراب ریخت
بر برات منتقم بهر فرج امضا بزن
ما بی سلیقه ایم ، تو حاجات ما بخواه
ور نه گدا مطالبه ی آب و نان کند ...
شب قدر است ...
با وضو آمد به قصد لیلة الفَرقَت ، علی (ع) !
ابن ملجم در شب احیا ، چه قرآنی گشود !!
سی سالِ پیش جان علی (ع) را گرفته اند
خنجر که مرد کشتن مولا نمی شود
ای ماه سر به مهر ! سر از سجده بر ندار
پشت سرت کسی است که شق القمر کند
مردم گمان کنند که حیدر (ع) خدای ماست
از بس که بعد نام علی (ع) هو کشیده ایم !
دل مُرده ایم بدون تو ، اما مسیح من
یک جمعه هم زیارت اهل قبور کن
آن نقش که حسرت به نگینم زده این است
یا رب ! به که بخشید عقیق یمنش را ...؟