گرچه بهشت فاطمیه پر ز نعمت است
ما را بس است حال خرابی که می دهند
باز دارد میرود چاهی بنا سازد علی (ع)
مرد وقتی گریه دارد زود خلوت می کند
روضه خوان! روضه ی دیوار و در و کوچه نخوان!
سرشکستن سند غیرت ایرانی ماست
نه توان مانده که نالیم و نه گریه نه سخن
نوحه خوان! مادر ما رفته بیا نوحه بخوان ...
روی مزار گمشده اشکی کسی نریخت
این رسم تازه را به جهان ما گذاشتیم !
مجلس ختم گرفتیم برایت زهرا (س) !
روضه ات را حسنت خواند ، حسینت غش کرد...
برخیز و باز مادریت را شروع کن
فضه حریف گریه ی طفلان نمی شود ...
بهار آمد و « او » رفت و فاطمیّه رسید
دوباره کوچه ... لگد ... درد ... آسمان پژمرد
ختم قرآنِ تو جای « ناس » گویا با « حَدید »
رو به پایان است، بسم الله رحمن رحیم ...
اندازه ی تمام نفس های خسته ات
مادر به من نفس بده تا نوکری کنم
آرزوی مرگ کردن مال هجده ساله نیست
عرشیان با گریه اما ، مستجابش می کنند ...
باران ضرر دارد برای یاس سالم
اینها چگونه یاس پرپر را بشویند ؟؟!
پی نوشت:
غسل حضرت زهرا (س) ...
شرمنده ام، حمایت من بی نتیجه ماند
دستم شکست و بند ز دست تو وا نشد
زیانحال حضرت زهرا(س) با امیرالمومنین(ع)
بازوانی را که این شلاق ها بوسیده اند
جای لب های محمد (ص) بود ، باور میکنی ؟!
این روزها زینب (س) دعا دارد، خدا کاش
از مادرم این قامت خم را بگیرد
ای وای ... استخوان تو را لحظه ی هجوم
طوری شکسته اند که صدایش شنیده شد
پشت خدا خم شد ز بار غصه وقتی
از درد بازوی تو می لرزید مولا