یادش بخیر ... موی تو را شانه می زدم
افتاده دست شمر چرا خاطرات من ...؟!
آتش خیمه همان آتش پشت در بود
سرِ بر نیزه همان زخم سر مادر بود ...
آمدی باران، و لیکن قرن ها دیر آمدی
کاش در ظهر عطش یک نم به صحرا میزدی ...
پی نوشت:
ایران میبــارد...
نازم به شهادت حسین بن علی (ع)
از جان بگذشت، از نمازش نگذشت