بیچاره بهشت است که هر شام تولد
حیران چراغان خیابان تو باشد
در شب میلاد سلطان سریر ارتضا
هر که مشهد می رود ، یادی کند از مجتبی (ع)
پی نوشت:
1. مبارک باد میلاد سلطان علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثناء)
2. لعنت خداوند بر آل سعود
گاه و بی گاه آمدن ، یا گاه گاهی آمدن
هیچکس نشنیده از دربان اینجا « شاه نیست »
پیش هر کس نکنم سفره ی قلبم را باز
از سگ کوی رضا (ع) درس وفا می گیرم
تو ضمانت نکنی در شبِ قبرم چه کنم
بارِ عصیانِ مرا جز تو کسی ضامن نیست
شمس تبریزی اگر در دل مولانا بود
در دل ما به جز از « شمس خراسانی (ع) » نیست
ز گنبد رضوی اینچنین ندا برخاست
که این حرم ز دعاهای مجتبی (ع) برپاست !
دلخوش به عیدی ام ، « سفر از جنس اربعین »
آقا ! قرار بعدی ما : موکب الرضا (ع)
عید میلاد امام رضا (علیه السلام)
سر می گذارد رویِ خاکِ صحنِ گوهرشاد
هرکس برای گریه کردن شانه کم دارد ...
به حکم آنکه « علیک الرفیق ثم طریق »
دلم بدون رضا (ع) کربلا نمی خواهد ...
به خراسان ببری یا نبری حرفی نیست
تو نگیر از منِ دلخسته « رضا (ع) گفتن » را
این دلِ سنگِ مرا ، « گریه » عجب بود عجب !
دَمِ « نقاره زنت » گرم ، غریب الغربا (ع) ...
خادم سلطان ! کمی آرام تر جارو بزن
خرده های قلب من با خاک اینجا درهم است ...
گره وا کن از این دستان که درگیر مشبّک هاست !
ببین پروازهای پر امید روسری ها را
مصلحت نیست قیاس رخ تو با خورشید
شمس اگر اذن طلوع از تو بگیرد ادب است
روز جزا که در صف قرآن و عترتیم
ما را امامِ ثامنِ ضامن امان دهد
در کنار حوض صحن تو که رشک کوثر است
زنگی ار صورت بشوید ماه کنعان می شود
مطمئن است شفا می دهی اش نابینا
گره ای هم که زده دورِ مشبّک کور است !!
ای که در اسماء اعظم عمر خود کردی تلف
در خراسان آی و بنگر مظهر قدوس را
از برای خاکروبیِ درش روح الامین
در کف خود هر سحر ، گیرد پر طاووس را