دادیم به حکّاک عقیق دل و گفتیم
حک کن به عقیق دل ما « حضرت زهرا (س) »
شرط پیمبری به پسر داشتن که نیست
مَردی پیمبر است که زهرا (س) ست دخترش
« زهرا (س) به خاک کرببلای تو پا گذاشت »
یعنی بهشت زیر قدم های مادر است !
روز مادر که همه خانه ی مادر بروند
لیک سادات بدانند که از کوچه گذر باید کرد !
ای رفیقی که پی دیدن من در عیدی
خانه ام روضه ی زهــراست (س)، بیا مهمانی
همگی در فرح سال نویی غوطه ورند
ای فدای غم بی مادریت یا زینب (س) !
مجلس ختم گرفتیم برایت زهرا (س) !
روضه ات را حسنت خواند ، حسینت غش کرد...
مرتضی (ع) چشم خدا بود، خدا را می دید
هر زمان بر رخ زهــراش (س) تماشا می کرد
یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن
داغی که گیسوان حسن (ع) را سپید کرد
نوروز سر سفره ی « زهرا (س) » هستیم
سالی که نکوست از بهارش پیداست
برخیز و باز مادریت را شروع کن
فضه حریف گریه ی طفلان نمی شود ...
در لحظه ی تحویل سر سفره ی عید
ذکر دل بی قرار ما « یازهـــرا (س) » ست
روزی امسال ما با فاطمه (س) است
یا محوّل حالنا یا فاطمه (س) است
بهار آمد و « او » رفت و فاطمیّه رسید
دوباره کوچه ... لگد ... درد ... آسمان پژمرد
ختم قرآنِ تو جای « ناس » گویا با « حَدید »
رو به پایان است، بسم الله رحمن رحیم ...
حک شده با خط حیدر (ع) روی درهای بهشت
اولویت هست اینجا با گدای فاطمه (س)
اندازه ی تمام نفس های خسته ات
مادر به من نفس بده تا نوکری کنم
کاش سوغاتی زوّار بقیع
مُهری از تربت مادر میشد
آرزوی مرگ کردن مال هجده ساله نیست
عرشیان با گریه اما ، مستجابش می کنند ...
همچو ارباب سَرم را به کف پات نَهَم
چون بهشت است به زیر قدم مادرها