چقدر روی ضریح تو جای لب مانده
نداده بوسه به اندازه ی تو معشوقی
ما حاجت خود را فقط از روضه گرفتیم
جز روضه ارباب بجوییم کجا را ؟
اشک چشمم بارشی بی منتهاست
ابتدایش « مشهد » است و انتهایش « کربلا »
گدای کوی تو ام ، عید فطر نزدیک است
به جای فطریه یک کربلا بده آقا
دارد نسیم ماه خدا دور می شود
کم کم نوای « وا عطشاه » میرسد به گوش ...
مطرب مستی بدیدم از در هیئت گذشت
آهی از جانش کشید و گفت مستی را ببین
تا قیامت زین خجالت خاک بر سر می کنم
قتلگاهت دیدم اما زنده ماندم یا حسین (ع)
باطن روزه رسیدن به مقام روضه است
کربلا شهر خدا و رمضان شهر خداست !
دارد زبانه می کشد این روضه از دلم
گودال ، تل ، عطش ، دل زینب (س) ، حرم ، حسین (ع) ...
بنشین بر لب جوی و گذر آب ببین
دل هر شیعه از این منظره خون می گردد
یاد لب های ترک خورده ات انداخته است
دل ما را عطش لحظه ی افطار ، حسین (ع) !
لذت روزه ی ماه رمضان جای خودش
اربعین ، کرببلا ، پای پیاده عشق است
« رَبَّنـــا » مال تو ای زاهد پاکیزه سرشت
دم افطار ، همین ذکرِ « حسین (ع) » ما را بس ...
روضه هر موقع بخوانند « به وقت » است اما
روضه های عطشت را رمضان باید خواند
عشق یک واژه ی بی ارزش بی معنی بود
تا که یکباره خدا گفت که عشق است « حسین (ع) »
دلتنگ چای روضه و بی میل زمزمم
خیری اگر که هست از این روضه دیده ام
نفسم باد صبا ، مشک فشانی با تو
همه جا پر بشود از نفسم ، ذکر حسین (ع)
دارد غلط لغت نامه دهخدا
باید نوشت روبروی عشق : کربلا !
چرخها را زده ام آمده ام خانه ی تو
خودمانیم کسی جز تو نفهمید مرا
موی مرا سپید نموده است حسرتِ
پابوسی تو نیمه ی شعبان کربلا