اشک محرّم و صفرم جای خود ، ولی
« خون گریه » را برای « حسن جان (ع) » گذاشتم
شک ندارم بینِ خیلِ زائرانِ کربلا
فاطمه (س) گریانِ تنهائیِ قبرِ مجتبی (ع) است
أبکی عَلَی الحَسَن (ع) که رسول خدا (ص) بگفت :
هر کس که گریه بر حَسَنم کرد فائز است
دنیاست خاک و هیچ ندارم به غیر دوست
دنیا سوای نامِ « حسن (ع) » دل بریدنی است
کاش هاتف به ندایی بنوازد ما را
در صف حشر : « کجایند شهیدان حسن (ع) ... ؟ »
ما را بسوخت روضه ی شام بلا ، ولی
باید برای هفت صَفَر خون بپا کنیم
پی نوشت:
هفتم صفر ، شهادت امام حسن مجتبی (ع)
او همان است که هر وقت از او میخوانم
از دلِ عرشِ خدا ، فاطمه (س) گوید : « جــانم ... »
روزی رسد که با مدد از ذکرِ « یا حسن (ع) »
خواهم شکست گردن آل سعود را
ز گنبد رضوی اینچنین ندا برخاست
که این حرم ز دعاهای مجتبی (ع) برپاست !
تا که می گویم « حسین جان (ع) »، مادر مظلومه ات (س)
بانیِ ذکرِ پُر از عشقِ « حسن جان (ع) » می شود
هر طرف می نگرم بانگ طرب می شنوم
زآنکه میلاد حسن (ع) نور دل بوالحسن (ع) است
وقتی حسین (ع) دور و برش را شلوغ دید
من را به شغل نوکری « مجتبی (ع) » نوشت ...
فرموده اند هرچه که مستت کند حرام !
تکلیف ما و ذکر « حسن جان (ع) » چه می شود ؟!