رنج ما را که توان برد به یک گوشه ی چشمشرط انصاف نباشد که مداوا نکنی
گرچه بهشت فاطمیه پر ز نعمت است
ما را بس است حال خرابی که می دهند
باز دارد میرود چاهی بنا سازد علی (ع)
مرد وقتی گریه دارد زود خلوت می کند
چشمی که در عزای تو تر میشود حسین(ع)!
بیحرمتی است خیره به نامحرمی شود
هر کس که دید رأس تو بر روی نیزهها
آهی کشید و گفت که «بیچاره مادرش»